این استاد وارسته در پاسخ به اینکه کدام یک از کتابهایش در نظرش بهتر است، میگوید: «بهترین کتاب من لمعات الحسین است؛ کتابی که عین عبارات سیدالشهداء(ع) را آورده و آن را ترجمه کردم و علت اینکه به رفقا میگویم که کلمات آن را قاب کنید این است که شما کلمات یک امام معصوم را همیشه در جلوی چشمانتان داشته باشید ...»
* لزوم حفظ و ثبت کلمات معصومان
علامه حسینی طهرانی در مقدمه کتاب «لمعات الحسین(ع)» آورده است:
«از حضرت سید الشهداء علیه السلام اندکى از خطب و مواعظ رسیده که معلم درس آزادگى و فرزانگى و ایمان و ایقان است؛ و معلوم است که از مصدر ولایت ترشح شده است که: و إنَّا لَامرآءُ الکلامِ، و فینا تَنَشَّبَتْ عُروقُهُ، و علینَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ. «و به درستی که ما آفرینندگان و خلّاقان و امیران گفتار هستیم؛ عروق و ریشههاى سخن گفتن، در ما پنجه افکنده و ثابت شده و رشد کرده، و شاخههایش نیز در خانه ما آویزان و سرازیر شده است.»
بنابراین، آنان داراى اصل و فرع کلام، که نماینده اصول و فروع از معانى و حقایق است، هستند و چه خوب بود فرمایشات آن حضرت که حاوى یک دنیا عزت، شرف، سربلندى، استقلال، ایمان، ایقان، صبر، ثبات، فتوّت و جوانمردى است، در روى تابلوها و پردههایى با ترجمه شیرین و شیواى آن نوشته و مانند اشعار محتشم در مجالس عزادارى و تکایا نصب میشد تا واردین و شرکت کنندگان در مجلس، در عین استفاده سمعى از خطبا و گویندگان راستین؛ استفاده بصرى نیز نموده، و عین آن کلمات را حفظ و سرمشق زندگى و عمل خود قرار مىدادند.
جزوهاى که فعلًا از نظر خوانندگان ارجمند مىگذرد، عین برخى از کلمات حضرت سیّد الشُّهداء علیه السّلام است که این حقیر با ذکر مدارک، از کتب معتبره نقل کرده؛ و فقط به ترجمه آن اکتفا شده است، و از شرح و بسط خوددارى شده؛ تا آنکه به واسطه ایجاز و اختصار، قابل آن باشد که بر روى پردهها و تابلوها نوشته شده و در مجالس و محافل، در مرآى و منظر حاضران قرار گیرد، و در عین حال به واسطه سادگى قابل استفاده عموم برادران دینى بوده باشد.
از طلّاب علوم دینیّه و دانشجویان متعهد، مترقّب است که عین کلمات و خطب را حفظ کنند و با خطبهها و سخنرانىهاى خود، اذهان عامّه مردم را به لَمَعات پر فروغ انوار ساطعه حسین علیه السّلام روشن کنند؛ و این میراث پر مایه را که از مداد علماء و دماء شهداء سَلَف به ما رسیده است، به نسل خَلَف انتقال دهند. شَکَّرَ اللهُ مَساعیَهُمُ الجَمیلةَ و زادَهم إیمانًا و تقوى و عِلمًا و عمل.»
و کتاب لمعات الحسین با ذکر سرودهای از علامه طهرانی در مدح و رثای حضرت اباعبدالله علیه السلام پایان مىیابد: بیت آغازین و پایانی ذکر شده است:
نور خدا آیینه حق نما/ نور هدی نور حسین است و بس
آنکه سرود این درر پاک را/ خاک سر کوی حسین است و بس
* حکایت زیارت پیاده امام حسین(ع)
علامه طهرانی در کتاب روح مجرد مىنویسد: در میان طلاب و فضلا و علماى نجف اشرف این قاعده برقرار است که در ایام زیارتى مخصوص حضرت مولى الکَونین أبى عبد الله الحسین سید الشهداء علیه السلام، مانند زیارت عرفه و زیارت أربعین و زیارت نیمه شعبان، پیاده از نجف اشرف به کربلاى مُعلى مشرف مىشوند؛ یا از جاده مستقیم بیابانى که سیزده فرسخ است، و یا از جاده کنار شطّ فرات که هجده فرسخ است.
جاده بیابانى خشک و بى آب و علف است، ولى مسافرین زودتر مىرسند و یک روزه و یا دو روزه راه را طى مىکنند؛ اما جاده کنار شط، جاده ماشینرو نیست، بلکه جاده پیادهرو و مالرو است و انحراف نیز دارد ولى در عوض سر سبز و خرم است و از زیر درختهاى خرما و نخلستانها عبور مىکند، و در هر چند فرسخى یک خان و مُضیف خانه وسیع (مهمانخانه ساخته شده از حصیر متعلق به شیوخ أعراب که در آنجا تمام واردین را به طور مجانى هر چقدر که بمانند پذیرایى مىکنند) وجود دارد که طلّاب روزها را تا به شب راه مىروند و شبها را در آنجا بیتوته مىکنند، و معمولًا سفرشان از راه آب که این راه است دو روز و یا سه روز طول مىکشد.
حقیر را در مدت اقامت هفت ساله در نجف اشرف جز دو بار توفیق تشرف پیاده به کربلا دست نداد؛ چون مرحومه والده در قید حیات بود، اگرچه از رفتن ممانعت نمىنمود ولى چون حقیر در ایشان آثار اضطراب مىدیدم، خودم داوطلب براى راه پیاده نمىشدم. تا یکى دو سال مانده به آخرین زمانى که در نجف بودیم، دیدم در مادرم آن اضطراب به واسطه آشنایى با خانوادههاى نجفى تا اندازهاى پایین آمده است، بنابراین ایشان را با بعضى از مسافران و زائران ایرانى که بر ما وارد بودند، قبلًا به کربلا روانه ساختیم و سپس خود با رفقا به راه افتادیم. در هر دو سفر، حقیر در معیت حضرت آیتالله حاج شیخ عباس قوچانى بودم.
این استاد فرزانه در کتاب «آیین رستگاری» کیفیت زیارت امام معصوم(ع) را چنین بیان مىکند: «من که آمدم مشهد مقدس، ابتدا دنبال منزل گشتم، گفتم یک جایی باشد که بتوانیم هر روز پیاده حرم مشرف شوم و برگردم، چون اصلا نزدیک قبر حضرت بودن و به خصوص پیاده رفتن، این خوب است! و الا انسان برای زیارت، سوار تاکسی شده، برود و برگردد، اینکه خوب نیست.
برای زیارت امام انسان پیاده مىرود، زیارت امام حسین علیه السلام پیاده مىرود، مکه پیاده مىرفتند، پا برهنه مىرفتند! چون آنجا مشاهد مکرمه است و مشاهد معظّمه است و قبر امام از کعبه کمتر نیست، بلکه حقیقت کعبه است و روح کعبه است.»